دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 2873
تعداد نوشته ها : 6
تعداد نظرات : 0
Rss
طراح قالب

بعد از فتح ایران به دست قوای مسلمین، ایرانیان آزادی نسبی داشتند و اکراه و اجباری هم در پذیرش دین مقدس اسلام نداشتند. ولی بر اثر معاشرت با مسلمین، به حقانیت اسلام پی بردند و دین چندین هزار ساله خود را، ناقص تشخیص داده و به اسلام گرویدند. ایرانیان تنها در زمان خلافت هارون و مأمون به ولایت امیرالمؤمنین(علیه السلام) به دلیل تشریف فرمایی حضرت رضا و امامزادگان همراه علاقمند نشدند، بلکه از زمان خود پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) این مودت در دل ایرانیان ریشه دوانید. نمونه آن ها هم سلمان فارسی بود که بنا به روایت علمای همه فرقه ها، پیغمبر خدا(صلی الله علیه وآله) درباره وی فرمود: «سلمان از ما اهل بیت است» و از همان ابتدا به سلمان محمدی معروف شد. بدان جهت سلمان از شیعیان خالص علی(علیه السلام) گردید که مکرر از پیامبر خدا شنیده بود: «کسی که علی(علیه السلام) را اطاعت نماید، مرا اطاعت نموده و کسی که مرا اطاعت نماید خدا را اطاعت نموده است. کسی هم که با علی(علیه السلام) مخالفت نماید، مرا مخالفت نموده و کسی که مرا مخالفت نماید خدا را مخالفت نموده است». به همین جهت سلمان از مخالفان سرسخت سقیفه بود. از طرفی دیگر، هر ایرانی که به مدینه می رفت و مسلمان می شد وقتی که برخورد بزرگان و صحابه را می دید، غالباً جذب سجایای اخلاقی امیرالمؤمنین و اهل بیت می شد. علاوه بر این ها برخورد با ملاطفتی که امیرالمؤمنین(علیه السلام) با شاهزادگان اسیر ایرانی نمود، ایرانیان را به مقام شامخ و مقدس آن بزرگوار و عترت طاهره اش، متوجه ساخت. بنابر نقلی، وقتی که اسرای مدائن (تیسفون) وارد مدینه شدند، خلیفه دوم ـ عمر ـ دستور داد تمام اسیران زن به کنیزی مسلمانان در آیند. امیرالمؤمنین(علیه السلام) او را از این کار منع نموده و فرمود: شاهزادگان مستثنی و قابل احترام هستند. چون دو دختر یزدگرد پادشاه ایران در میان اسیران بودند به آن ها اختیار داده شد که برخیزند و هر فردی از مسلمانان را که بپسندند آزادانه به شوهری خویش اختیار کنند. این دو دختر در بین مسلمانان نظر کردند و یکی از آن ها به نام «شاه زنان» محمد بن ابی بکر را که تربیت شده خود امیرالمؤمنین(علیه السلام)بود و دیگری که «شهربانو» نام داشت حضرت امام حسین(علیه السلام) را برگزیدند و به عقد شرعی آنان در آمدند. خداوند فرزندی به نام محمد (قاسم فقیه) به شاه زنان داد که وی پدر بزرگ مادری امام ششم شیعیان، امام جعفر صادق(علیه السلام) بود. از شهربانو نیز امام چهارم شیعیان، حضرت زین العابدین(علیه السلام) متولد گردید. پخش این خبر در بین ایرانیان، باعث علاقمندی آنان به امام علی(علیه السلام) شد. مخصوصاً بعد از فتح ایران، قلباً به آن حضرت توجه کامل نمودند. بنابراین وقایعی که در زمان دیالمه و آل بویه اتفاق افتاد، فقط پرده از روی این حقیقت (علاقه به علی و خاندانش) برداشته و ایرانیان آزادی یافتند تا مکنونات قلبی خویش را آشکار نمایند. در دوران سلطنت غازان خان مغول (نام اسلامی او محمود خان بود) که خود او به اهل بیت طهارت توجه خاصی داشت، مذهب تشیع آشکارتر شد. پس از وفات وی، برادرش شاه محمد خدابنده (اولجایتو) به پادشاهی رسید و در حضور خود، مجالس مناظره ای را بین علامه حلی و خواجه نظام الدین قاضی القضات شافعی ترتیب داد. در آن جلسات، مبحث امامت مورد بحث و بررسی قرار گرفت و علامه حلی، امامت بلافصل امیرالمؤمنین(علیه السلام) را اثبات و ادعای خلافت بقیه خلفا را ابطال و رد نمود. در این جلسات، علامه حلی چنان راه تشکیک را بر حضار بست که طرف مقابل او، یعنی خواجه نظام الدین قاضی القضات شافعی گفت: «دلایل شما بسیار محکم، قوی و متقن است اما چون گذشتگان ما بر این راه رفته اند ماهم برای جلوگیری از تفرقه کلمه اسلام، باید همان راه را رفته و پرده دری نکنیم». از آنجایی که شاه محمد خدابنده تعصبی نداشت، پس از استماع این دلایل، مذهب امامیه را اختیار و به تشیع گروید و آزادی مذهب شیعه را درتمام بلاد ایران صادر و اعلام کرد. سپس به تمام والیان و فرمانداران خود دستور داد که در مساجد و در خطبه ها نام امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) و سایر ائمه اطهار را بخوانند. او همچنین دستور داد عبارات: «لا إِلهَ إِلاَّ اللّهُ»، «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهُ» و «علیّ ولیّ الله» را روی مسکوکات رایج حک کنند. سپس علامه حلی را که از حله احضار کرده بود، نزد خود نگه داشت و برای او مدرسه علمیه ساخت. بدین ترتیب، ولایت و امامت علی ابن ابی طالب(علیه السلام) در سراسر ایران جهانتاب شد و اینک ایرانیان، شیعه علی(علیه السلام)و یازده فرزند معصومش می باشند. به طور کلی علت گرایش به تشیع در ایران از آغاز تا قرن دهم و از قرن دهم تا کنون را چنین می توان خلاصه نمود: 1 ـ برخورد متعصبانه عمر علیه ایرانیان

2 ـ سیاست حق گرایانه امیرالمؤمنین نسبت به عموم مردم بدون تعصب قومی3. فضائل اهل بیت و برخورد جذاب آن ها با افرادی که از ایران می آمدند4 ـ عکس العمل ظلم هایی که به ائمه و شیعیان روا می شد. 5 ـ اعزام دانشمندان و مبلغین از طرف ائمه(علیهم السلام) مانند زکریا بن آدم، عبدالله بن سعد اشعری... به قم و سایر شهرها 6 ـ تشریف فرمائی امام رضا(علیه السلام) به ایران 7 ـ مهاجرت امام زادگان در پی مسافرت ایشان، عزیمت امامزاده ها از ترس خلفا و تبلیغ آن ها در نقاط مختلف ایران، مهاجرت سادات به علت وجود امنیت نسبی.8 ـ تلاش علمای شیعه مثل شیخ صدوق، علامه حلی، شیخ بهائی، علامه مجلسی و... 9 ـ روی کار آمدن حکومت های شیعی نظیر آل بویه، دیالمه و بویژه صفویان. 10 ـ هماهنگی و همکاری تنگاتنگ علمای شیعه با دولت های طرفدار شیعه نظیر صفویه. 11- اعلام مذهب شیعه به عنوان مذهب رسمی ایران.[منبع: کتاب پاسخ به شبهات در شبهای پیشاور]  
دسته ها :
شنبه دهم 5 1388

بخاری در تفسیر سوره بقره از صحیح خود به سندش از ابن عباس نقل کرده که عمر گفت:

«اُبی در قرائت از دیگران برتر و علی در قضاوت بهتر است.»

سعید بن مسیب می‏گوید:  «عمر همیشه به خدا پناه می‏برد از این‏که مشکلی علمی برای او پدید آید، در حالی که ابوالحسن [امام علی‏علیه السلام] در آن وقت حاضر نباشد. و همیشه می‏گفت: اگر علی نبود عمر هلاک شده بود.»

دسته ها :
چهارشنبه بیست و سوم 11 1387
عمر بن خطاب در مجلسی گفت: «دلیل قریش در انتخاب نکردن علی‏علیه السلام به خلافت این بود که آنان کراهت داشتند خلافت و نبوت در یک خاندان جمع شود. ابن‏عباس که در آن مجلس بود در برابر این سخن عمر موضع‏گیری کرده، خطاب به او فرمود: قریش نسبت به آنچه که خداوند نازل کرده بود، کراهت داشتند.»
دسته ها :
چهارشنبه بیست و سوم 11 1387

ابن عساکر به سند صحیح از ابن عباس نقل می‏کند: «من با پیامبر و علی‏علیهما السلام در کوچه‏های مدینه عبور می‏کردیم، گذرمان به باغی افتاد، علی‏علیه السلام عرض کرد: ای رسول خدا! این باغ چقدر زیباست؟ پیامبرصلی الله علیه وآله فرمود: باغ تو در بهشت از این باغ زیباتر است. آن گاه به دست خود بر سر و محاسن علی‏علیه السلام اشاره کرده و سپس با صدای بلند گریست. علی‏علیه السلام عرض کرد: چه چیز شما را به گریه درآورد؟ فرمود: این قوم در سینه‏هایشان کینه‏هایی دارند که آن را اظهار نمی‏کنند، مگر بعد از وفاتم.»

دسته ها :
چهارشنبه بیست و سوم 11 1387

در صحیح مسلم که از معتبرترین کتب اهل سنت است آمده:

معاویه به سعد بن ابی وقاص گفت چرا از سب و لعن ابوتراب(علی بن ابی طالب) خودداری می کنی؟ گفت: من از پیامبر سه فضیلت مهم درباره ی او شنیدم که اگر یکی از آنها را من داشته باشم از ثروت های عظیم دنیا برای من مهم تر است و به این دلیل به خود اجازه نمی دهم آن حضرت را سب کنم.

(آن سه فضیلت عبارت است از: حدیث منزلت،حدیث لاعطین الرایه غدا... و آیه ی مباهله)

دسته ها :
چهارشنبه بیست و سوم 11 1387

ابو علقمه می‏گوید: «به سعد بن عباده - هنگام تمایل مردم به بیعت با ابوبکر - گفتم: آیا همانند بقیه با ابوبکر بیعت نمی‏کنی؟ گفت: نزدیک بیا، به خدا سوگند! از رسول خداصلی الله علیه وآله شنیدم که می‏فرمود: وقتی که از دنیا می‏روم، هوای نفس [بر مردم] غلبه کرده و آن‏ها را به جاهلیت بر می‏گرداند، حقّ در آن روز با علیّ است و کتاب خدا به دست اوست، با کسی غیر از او بیعت مکن.»

 

 

دسته ها :
چهارشنبه بیست و سوم 11 1387
X